قطع شدن دست زن تهرانی توسط شوهرش/ 28 سال شکنجه ام داد + گفتگو
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۵۳۲۶۶
به گزارش رکنا، گفت و گو با زنی که پس از28سال زندگی مشترک بدلیل شکنجه های شوهرش دچار نقص عضو شده است.
چه زمانی با همسرتان آشنا شدید و ازدواج کردید؟
28 سال قبل به واسطه خواهر بزرگ همسرم با او آشنا شدم و ازدواج کردم. چهار ماه عقد بودم، بعد از ازدواج هم بچهدار شدیم.
رفتار همسرتان از ابتدای آشنایی با شما چطور بود؟
من از دوران عقد متوجه رفتارهای آزاردهنده همسرم شدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چرا زمانی که متوجه شده بودید همسرتان با شما رفتار مناسبی ندارد، از او جدا نشدید؟
من در دوران عقد متوجه رفتارهای بد همسرم شدم؛ اما فکر میکردم به دلیل اینکه هنوز خیلی با هم آشنا نیستیم، همسرم اینطور رفتار میکند و بعد درست میشود؛ اما تقریبا یک ماه بعد از ازدواج اوضاع بدتر شد که من باردار بودم. تازه باردار شده بودم که کتک خوردم و به خانه پدر و مادرم رفتم. شش ماه از دوران بارداریام را در خانه پدرم گذراندم.
در همین مدت هم اقدام به طلاق کردم و حکم استرداد جهیزیه هم گرفتم؛ ولی روز دادگاه همسرم نیامد. تا اینکه روز زایمان فرا رسید. من دوقلو باردار بودم. شوهرم با تماس من به بیمارستان آمد. خدا به من یک دختر و یک پسر داد که نامشان را هانیه و علیرضا گذاشتیم. موقع ترخیص شوهرم فهمید من میخواهم به خانه پدرم برگردم، رفتارش را تغییر داد. در نهایت مجبور شدم به خاطر بچههایم همه چیز را بیخیال شوم؛ ولی پیش بچههایم باشم.
شما به من بگویید اگر جای من بودید دو بچه دوقلو را رها میکردید که بروید؟ من در بیمارستان تصمیم گرفتم دوباره برگردم. پدر و مادرم گفتند نرو، بچهها را بده و بیا. گفتند تو را اذیت میکند؛ اما نتوانستم بر خودم غلبه کنم. به این فکر میکردم که اگر من به خانه پدرم بروم، چه کسی به این بچهها شیر میدهد؟ این بچهها زیر دست نامادری بزرگ میشوند.
پدرشان رفتاری را که با من میکند، با این بچهها هم میکند، آنوقت من باید چه کنم. چه کسی از بچههای من مراقبت میکند؟ همین سؤالات و دلنگرانیها بود که باعث شد تصمیم بگیرم به خانه شوهرم برگردم تا بتوانم از بچههایم مراقبت کنم.
رفتار شوهرتان با بچهها چطور بود؟
با بچهها خیلی بدرفتاری میکرد، مخصوصا با دخترم هانیه. دو بار بینی هانیه را شکست. بچهام هانیه خیلی از پدرش کتک خورد. شوهرم با علیرضا هم رفتار درستی نداشت؛ اما خشمی که نسبت به هانیه داشت خیلی بیشتر بود.
چرا نسبت به هانیه آنقدر خشن بود؟
وقتی هانیه و علیرضا به دنیا آمدند، شوهرم میگفت هانیه بچه من نیست. تو به من خیانت کردهای. من میگفتم مگر چنین چیزی میشود یا هر دو بچه را نباید قبول کنی یا هر دو را باید قبول کنی، آنها دوقلو هستند؛ اما شوهرم میگفت هانیه خونش A منفی است و با من فرق میکند پس بچه من نیست؛ درحالیکه شباهت هانیه به پدرش خیلی زیاد است. بچه ششماهه بود و من دیدم شوهرم خیلی این بچه را اذیت میکند.
یکی از اعضای خانواده هم او را بیشتر تحریک میکرد. وقتی دیدم این بچه اذیت میشود، موضوع را به برادرشوهرم گفتم و بعد هم گفتم شکایت میکنم و اعاده حیثیت میکنم و ثابت میکنم.
برادرشوهرم که از شوهرم بزرگتر است، با شوهرم صحبت و با تشر با او برخورد کرد و بعد هم گفت اگر باز هم از این حرفها بزند، او را طرد میکنند؛ به همین خاطر شوهرم دیگر به این حرفهایش ادامه نداد؛ اما نسبت به هانیه بدرفتار بود. بعضی اوقات به خاطر اینکه من را عذاب بدهد، بچهها را شکنجه میداد و تهدید میکرد که الان آنها را میکشم.
شوهرتان از چه زمانی بدرفتاری با شما را شروع کرد؟
زمانی که ازدواج کردم، دانشجوی رشته حقوق و کارمند رسمی دولت بودم.
شوهرم نسبت به من سوءظن داشت. همانطور که گفتم، به خاطر بچهها به خانه شوهرم برگشتم و بعد هم مانع ادامه کار و درسم شد. بهناچار از خانه بیرون نمیرفتم. هر کاری شوهرم میگفت، انجام میدادم. حتی من از طرف تعاونی مسکن بنیاد شهید خانه نیمهکاره در شهرک اندیشه گرفته بودم و قسط میدادم که من را مجبور کرد خانه را بفروشم. با آن پول بدهیاش را پرداخت و بقیه را خرج رفیقبازی و کارهای نادرست کرد. شوهرم میگفت تو خانه را برای چه میخواهی، من خانه دارم.
من هم برای اینکه دست از سرم بردارد، خانه را دادم و دیگر هیچ چیز نداشتم. من بچههایم را به دندان میکشیدم که بزرگ کنم. شوهرم اعتیاد پیدا کرده بود و مقداری پول به ما میداد که فقط شکم بچهها را سیر کنم. در خانه پدرشوهرم زندگی میکردم و شرایط سخت بود. مدام از شوهرم کتک میخوردم. در همه این سالها یک بار هم نشد که من از دست کارهای شوهرم راحت باشم تا اینکه تصمیم گرفتم روشم را در زندگی عوض کنم. اتفاقی هم در زندگی شوهرم افتاد. اعدام برادرش در سال ۸۶ وضعیت روانی او را بدتر کرد.
گفتید تصمیم گرفتید روشتان را در زندگی عوض کنید. چطور این کار را کردید؟
من تبدیل به زنی افسرده شده بودم. تصمیم گرفتم زندگی خودم و بچههایم را از این وضعیت نجات دهم. دوباره به دانشگاه برگشتم و یک سالی را که از درسم مانده بود، شروع کردم. درخواست کار دادم و با توجه به سابقه خوبی که داشتم، قبول کردند با من به صورت پیمانی کار کنند.
همین وضعیت زندگی من را دگرگون کرد. شوهرم از این وضعیت ناراحت بود و مدام به من تهمت میزد و میگفت که تو کارهای خلاف میکنی. از اینکه من درآمد داشتم و در تلاش بودم بچههایم به جایی برسند، ناراحت بود.
بیشتر به سمت مواد رفت و وضعیت روحیاش به هم ریخت. به سمت مواد صنعتی رفت. او مدام به محل کار من میآمد، با رئیسم صحبت میکرد و حرفهای نامربوطی میزد تا من را اخراج کنند. شوهرم میدانست من حاضر نیستم کارم را کنار بگذارم؛ چون بچهها بزرگ شده بودند و من نگران آینده آنها بودم. شوهرم از اینکه زنی شده بودم که روی پای خودم بودم، ناراحت و عصبی میشد و من را بیشتر اذیت میکرد.
بچههای شما بزرگ شدهاند و حالا 27ساله هستند. چرا بعد از بزرگشدن بچهها به طلاق فکر نکردید؟
اتفاقا همین کار را کردم. مدتی قبل از اینکه اینطور توسط شوهرم ناقص شوم، یک روز که از محل کار برگشتم و وارد خانه شدم شروع کرد به تهمتهای ناروا و غیراخلاقی که من روبهروی او ایستادم. حمله کرد و من را کتک زد، به طوری که سر و دندههایم شکست. او قمه داشت و گفت من را میکشد.
بلافاصله به اورژانس تهران و ۱۱۰ زنگ زدم و کمک خواستم که آمدند. بعد بچهها آمدند. حال خیلی بدی داشتم. من را به بیمارستان بردند و من در بیمارستان بستری بودم که متوجه شدم شوهرم با وثیقه آزاد شده است؛ درحالیکه شوهرم بعد از اینکه من را زد، وقتی مورد اعتراض علیرضا قرار گرفت، او را هم با قمه دنبال کرده بود که همسایهها و پلیس بچهام را از دست او نجات داده بودند.
بعد از ترخیص از بیمارستان به خانه مادرم رفتم و دیگر برنگشتم و دادخواست طلاق دادم و همین شوهرم را عصبانیتر کرد. میگفت حتما ریگی به کفش داری که طلاق میخواهی.
چند ماه گذشت و من برنگشتم تا اینکه دخترم کرونا گرفت. شوهرم به بچهها گفته بود من کلید را میگذارم و میروم به مادرتان بگویید برگردد. دخترم حال بدی داشت. باید از او پرستاری میکردم. من به شرطی که شوهرم به خانه نیاید، برگشتم تا دخترم خوب شود. دو ماه از ماجرا گذشت و دخترم خوب شد. من دنبال این بودم که تکلیف خودم را روشن کنم که درگیری اتفاق افتاد.
از روز درگیری بگویید.
داشتم باغچه مقابل در خانه را آب میدادم که یکباره شوهرم آمد. گفت برو وسایلم را از خانه بیاور. من میترسیدم. وارد حیاط خانه نمیشدم؛ چون میدانستم اگر بروم پشت سر من میآید. اصرار کرد کفشهایش را بیاورم. بلافاصله پشت سرم وارد حیاط شد در را بست و زانویش را روی گلویم گذاشت و گفت یا میکشمت یا بیا رضایت بده. من هم بهناچار گفتم خواستهات را قبول میکنم. از ترس اینکه بچهها از راه میرسند، فرار کرد.
دوباره با ۱۱۰ تماس گرفتم و به پزشکی قانونی هم رفتم. بعد از آن ۲۵ آبان ۹۹ حدود ساعت شش یا هفت شب یکباره شنیدم یکی وارد خانه شد و در حیاط را بست. فهمیدم شوهرم است. به سمت پنجره حیاط رفتم تا فرار کنم. شوهرم به پنجره آشپزخانه میکوبید و میگفت بیا بیرون. قمه دستش بود، من میترسیدم.
به پسرم زنگ زدم و کمک خواستم. یکدفعه شیشه را شکست تا وارد خانه شود. من به سمت حیاط فرار کردم که او ضربه اول را به آشیل پایم زد. در کوچه به زمین افتادم، بعد به سرم زد و دیگر چیزی نفهمیدم. وقتی به هوش آمدم دیدم در بیمارستان هستم. من را با سطح هوشیاری دو به بیمارستان برده بودند.
چه بخشهایی از بدنتان آسیب دیده است؟
یک چشمم را از دست دادم، دستم از مچ قطع شده و یک دستم را هم پیوند زدهاند. دو تا از انگشتها که پیوند زدهاند حرکت ندارد، 300 بخیه به سرم خورده و عفونت کرده. جمجمه هم ترک خورده است. پوست سرم را از محل دیگری پیوند کردند و پاهایم هم تا مدتی روی ویلچر بود. توان ایستادن و حرکت نداشتم. الان هم وضعیت خوبی ندارم.
در واقع من مرده بودم و با یک معجزه زنده ماندم. پسرم انگشتها و دست من را از خیابان پیدا کرده و به بیمارستان آورده بود که پیوند بزنند؛ اما آنقدر حالم بد بود که حتی نتوانسته بودند من را به اتاق عمل ببرند. من یک دستم را به صورت معجزهآسا به دست آوردم.
فکر میکنید مشکل از کجاست که شما نتوانستید خودتان را با وجود شکایاتی که کردید، نجات دهید؟
من قبلا هم به رئیس قوه قضائیه گفتهام چرا قانون از ما حمایت نمیکند؟ صدها زن مثل من هستند. چرا با مردانی که چنین خشونتی نسبت به خانواده خود دارند، برخوردی نمیشود؟ هر بار که من شکایت کردم، به من گفتند شوهرت است، ما نمیتوانیم دخالت کنیم. چرا قانون هیچ پناهی برای زنانی مثل من نیست؟ تا کی این وضعیت باید ادامه داشته باشد؟ من برای احقاق حق خودم و دخترم و همه زنانی که در وضعیت من هستند، این پرونده را دنبال خواهم کرد. چشمم را کور کرده، دستم قطع شده و من فقط قصاص میخواهم.
منبع: رکنا
کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو کرونا زندگی مشترک شکنجه طلاق اخبار حوادث زندگی مشترک شکنجه قطع شدن دست سهام عدالت قیمت خودرو کرونا سام درخشانی اینستاگرام سام درخشانی بازیگر ایرانی سام درخشانی قیمت سحر قریشی فال بازار آزاد شوهرم می گفت بچه هایم بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۵۳۲۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تهرانیها پیشتاز ظهور دروازهبانان جدید در فوتبال ایران
به گزارش خبرنگار مهر، فوتبال ایران در سطح ملی با میانگین سنی بالایی مواجه است و به گفته اکثر کارشناسان باشگاههای لیگ برتری وظیفه پرورش و استفاده از استعدادها را دارند تا رفته به رفته بازیکنان جوان به تیم ملی اضافه شوند و شاهد نسلی جوان در فوتبال ملی باشیم. در میان باشگاههای لیگ برتری، تیمهای هوادار، پیکان، پرسپولیس، استقلال تهران از تهران، شمس آذر از قزوین و صنعت نفت از خوزستان از دروازهبانان زیر ۲۳ سال در ترکیب تیمهای خود در فصل بیست و سوم استفاده کردهاند که نشان از ظهور پدیدههای جوان در فوتبال ایران باشیم.
امیررضا رفیعی - پرسپولیس
پس از مصدومیت علیرضا بیرانوند در اردوی تیم ملی فوتبال، کادر فنی پرسپولیس با اعتماد به امیررضا رفیعی ۲۲ ساله از این دروازهبان در ۳ دیدار پیاپی در لیگ برتر برابر گل گهر، پیکان و صنعت نفت آبادان استفاده کرد که این دروازهبان جوان به خوبی جواب اعتماد مربیان پرسپولیس را داد و در هر ۳ بازی موفق به بسته نگه داشتن دروازه خود شد. رفیعی پیش از این نیز و در دیدار با ذوب آهن که علیرضا بیرانوند به دلیل محرومیت در آن غایب بود در درون چهارچوب دروازه تیمش ایستاد و گلی دریافت نکرد.
رفیعی اما در بازی با آلومینیوم اراک در مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی ۴ بار دروازه خود را باز شده دید تا رکورد کلین شیت او به پایان برسد. البته رفیعی با ۴ کلین شیتی که در لیگ برتر داشت نام خود را به عنوان اولین دروازهبان تاریخ لیگ برتر به ثبت رساند که توانسته در ۴ بازی ابتدایی خود گلی از بازیکنان حریف دریافت نکند.
آرشا شکوری - هوادار
آرشا شکوری که سابقه حضور در تیمهای پایه استقلال تهران را دارد در ابتدای فصل مورد توجه باشگاه هوادار قرار گرفت و با عقد قراردادی راهی این تیم شد. در حالی که شکوری فرصت حضور در ترکیب هوادار در رقابتهای لیگ برتر را نداشته اما این دروازهبان در جام جهانی نوجوانان همراه تیم ایران خوش درخشید و نگاه خیلی از فوتبال دوستان را به خود جلب کرد. شکوری ۲۰ ساله امیدوار است تا در فصل آینده بتواند حضور در لیگ برتر را هم تجربه کند.
علیرضا جعفرپور - شمس آذر
علیرضا جعفرپور در این فصل و همراه با تیم شمس آذر خوش درخشیده و در ۲۲ بازی لیگ برتر در درون دروازه تیمش ایستاده تا بیشترین تعداد حضور بازی در لیگ برتر را در بین دروازهبانان زیر ۲۳ سال داشته باشد. او در این فصل تاکنون ۸ کلین شیت داشته و تنها دو کلین شیت کمتر از علیرضا بیرانوند دروازهبان شماره یک تیم ملی و پرسپولیس داشته است.
جعفرپور ۲۳ ساله است و با توجه به سابقهای که در لیگ برتر داشته میتواند به زودی به اردوی تیم ملی هم دعوت شود تا انگیزه دروازهبانان جوان حفظ شود. از جعفرپور حتی میتوان به عنوان یکی از پدیدههای فصل بیست و سوم نیز یاد کرد.
محمدرضا خالدآبادی - استقلال تهران
خالدآبادی فصل گذشته با پیراهن هوادار خوش درخشید و جز دروازهبانان برتر لیگ بود و توانست نظر مثبت مسئولان باشگاه استقلال را به خود جلب کند و در پایان فصل بیست و دوم با عقد قراردادی راهی استقلال و شاگرد جواد نکونام شد. با توجه به حضور سید حسین حسینی به عنوان دروازهبان شماره یک استقلال، خالدآبادی در لیگ برتر برای استقلال تاکنون بازی نکرده است. در دیدار هفته بیست و پنجم لیگ برتر که آبیهای پایتخت باید در تبریز رو در روی تراکتور قرار گیرند، به دلیل محرومیت حسینی، خالدآبادی در چهارچوب دروازه استقلال خواهد ایستاد و باید دید او میتواند در اولین بازی خود برای این تیم موفق به بسته نگه داشتن دروازه خود شود یا خیر. خالد آبادی در نیم فصل قصد داشت برای گذراندن خدمت مقدس سربازی راهی ملوان شود که با مخالفت کادر فنی استقلال در این تیم باقی ماند. او ۲۲ ساله و امیدوار است تا با درخشش در برابر تراکتور در سایر دیدارهای باقی مانده تا پایان فصل نیز در درون چهارچوب دروازه استقلال بایستد.
محمدرضا دیناروند - پیکان
دیناروند که به عنوان دروازهبان سوم تیم پیکان پس از محمد ناصری و ایمان صادقی محسوب میشود اما در این فصل و در جام حذفی توسط رضا عنایتی به کار گرفته شد تا این دروازهبان ۲۱ ساله نیز شانس تجربه بازی برای پیکان در یک دیدار رسمی را داشته باشد. دیناروند در بازی با مس رفسنجان در مرحله یک هشتم نهایی در درون دروازه پیکان ایستاد و واکنشهای خیلی خوبی داشت و بارها مانع از باز شدن دروازه تیمش شد. او امیدوار است تا در فصل آینده شانس بیشتری برای بازی کردن به دست آورد تا خود را بیش از پیش به فوتبال ایران معرفی کند.
پیام پارسا - صنعت نفت
یکی دیگر از دروازهبانان جوانی که در این فصل توانسته مورد اعتماد کادر فنی تیمش قرار گیرد، پیام پارسا دروازهبان ۲۱ ساله صنعت نفت آبادان است. او پس از جدایی «فهد طالب» در درون دروازه صنعت نفت قرار گرفت و تاکنون ۱۵ بازی برای تیمش انجام داده و توانسته یک کلین شیت به نام خود به ثبت برساند. پارسا با اینکه عملکرد درخشانی در بسته نگه نداشتن دروازه تیمش نداشته اما در دیدارهای مختلف بارها مانع از ورود توپ به دروازه نفت شده است و امیدوار است تا با بقای صنعت نفت در لیگ برتر در فصل آینده به عنوان دروازهبان شماره یک این تیم به میدان برود.
کد خبر 6090739